دخترم

امشب رفته بودیم خونهء مادرشوهرم . پدر شوهرم رفته بود از تو حیاط فلفل کنده بود اورده بود واسهء سرسفره بیشترم به خاطره من . اینم بگم که همهء فلفلا روهم خودم خوردم!!! یه پیش دستی پر فلفل بود.!!! بگذریم... قبل از این که اذان بگه وبریم سر میز شروع کنیم به غذا خوردن ، سلاله رفت نشست سرمیز ، من داشتم از دور وراندازش میکردم؛ یکی از فلفلا روبرداشت تو دستش کلی نگاش کرد تقریباً دوسه دقیقه تودستش اینور اونورش کرد... بعد گفت:!!!! این چرا اینجوریه؟!!! گفتم :چه جوریه؟ بقیه ام همین سئوال براشون پیش اومده بود که مگه چه جوریه؟!!! گفت :چرا سیم تلفنش اینجوریه ؟؟؟ من فهمیده بودم منظورش چیه ولی چیزی نگفتم. ولی دیگران مات ومبهوت نگاه میکردن که سیم تلفن فل...

سلامی دوباره ؛ امروز سلاله پوست دستش کنده شده بود فقط در همین حد نمیدونم خودش پوست دستش و کنده بود یا به   جایی خورده بود ؛ اومده پیشم میگه مامانی من الان این دستم پوستش   کنده کرده ؛ ودیگه نمیتونم کمکت کنم ؛ فقط میتونم بایه دست کمکت کنم تا دستم خوب بشه؛ !!! ...

دوستای گلم امشب اگه رفتید مسجد یا توی خونه احیا گرفتید منو فراموش نکنید ...  راستی بگم از سلاله جونم ... سلاله چند وقت بود همش میگفت :مامانی من دوست دارم چادر داشته باشم . منم هرجورشده بود دیروز یه چادر مشکی ازاین مدل استین دارا براش دوختم کلی ذوق کرده ... ما که نفهمیدیم سلاله بعضی وقتا که میریم بیرون  وقتی مانتو میپوشم بعد میخوام چادر سرکنم میگه مامانی چرا میخوای چادر سرکنی ؟؟؟ همینجوری خوشگل تری!!! بعضی  وقتا هم اص رار میکنه که من چادر میخوام ...

رفتم یه کم استراحت کنم ... تا دراز کشیدم . سلاله اومد نشست کنار تخت پیشم گفت: اخی عزیزم ... مامانی قالیچه ام شستی دستات درد میکنه ، اب میخوری برات بیارم ؟ منم با اخم گفتم نه! گفت: اخه داشتی به مامانجون میگفتی تشنمه ! گفتم روزه ام نمیتونم بخورم.... گفت :خودم دستاتو ماساژ میدم غذاتم درست میکنم . تواستراحت کن!!!   تودلم گفتم توجیب مارونزن غذادرست کردن پیشکش...!!! ...

ا مروز خیلی خیلی خیلی .... ناراحتم اعصابم خورده... طوری که الان دوست دارم بشینم های های گریه کنم  سلاله خجالت نمیکشی!!!  دیگه الان 4سال و4ماهت شده .... واقعاً خجالت داره بچه ای که انقدر حرفای گنده گنده میزنه !؟ کارای ادم بزرگارو انجام میده؟! { جیش میکنه توشلوارش} خیلی عصبانی ام...  اصلاً انگاری با دستشویی رفتن مشکل داری !!! هزار بار گفتم انقدر دستشوییتو نگه ندار سریع برو بعد بیا بازیتو بکن ...  امروز صبحم تا از خواب بیدار شدی دیدی من دارم با مامان جون صحبت میکنم پاشدی گفتی گوشی رو بده من میخوام صحبت کنم منم دادم . یهو بعد از چند دقیقه بدو بدو رفتی سمت دستشویی که دیگه نتوستی خودتو نگه داری وای................ چه ر...

 سلاله امروز رفت جلوی ایینه اول یه کمی خودشو ورنداز کرد بعد دستشو گذاشت رو یکی از ابروهاش وگفت: مامانی ابروم درد میکنه فکرکنم باید ابروهامو کوتاه کنم... بازم از اون حرفای تاریخی بودا... حالا من که همینجور متعجب دارم نگاهش میکنم دوباره با قیافهء حق به جانب ونگاه عاقل اندر سفیه گفت باور کن ما مان باید حتماً برم کوتاهش کنم تا خوب بشه....!!! ...

من وسلاله جونم امشب میریم خونه مامانم{البته ما که هرروز کارمون همینه جز مزاحمت چیز دیگه ای واسه مامانم ندارم... بماند...} سلاله خانوم هر روز که از خواب بیدار میشه میگه مامانی : اگه میخوای ناهار بریم خونهء مامانجون اینا...   جل الخالق از این بچه... حالا خلاصه امشبم قراره بریم اونجا ... بابایی سلاله جون چون شبا دیر میرسه خونه مجبوریم خودمون دوتا تنها بریم   وای خدای بزرگ از قبل به مامانم گفتم واسم کله جوش درست کنه خیلی خوشمزه ومقویه برای افطارم خیلی میچسبه  نمیدونم امتحانش کردید یا نه؟ من که خیلی دوسش دارم وای حتی فکرشم گرسنم میکنه با نون سنگک تازه.... وای...  حتماً درست کنید ... ...

 پنج کلید 1-مادر باش،نه بهترین دوستش. 2-اجازه بده که او هم رؤیاهای خودرا داشته باشد. 3-زنی قوی،بااعتمادبه نفس بالا باش 4-همسرخوبی باش،زیرا تو روابط ایندهء او با مردان راشکل میدهی 5-یادت باشد هدف تو این نیست که همیشه در مرکز زندگی  او باشی؛توباید به وظایفی که به عهده داری عمل کنی.                                             ملیسا هریسون وهری اچ . هریسون ...

 نه زین پس به جای ساندویج نامأنوس و بی خاصیت وپراز ضرر سوسیس بخوریم ... ساندویچ پرخاصیت ومامان پز مرغ  نه زین پس به جای غذاهای نامأنوس و پرضرروبی فایده فست فودی ...بخوریم لازانیای خونگی خوشمزه ومامان پز   نه زین پس به جای پفک نامأنوس و بی خاصیت بخوریم... بادام هندی پراز خاصیت     نه زین پس به جای چیپس نامأنوس، چاق کننده وبی خاصیت بخوریم چیپس میوه خانگی مامان پز ...