بدون عنوان
اینجا رفته بودیم نامزدی پسر عموی من دخترم مریض بودی حوصله نداشتی... لباستم خودم دوختم برات ؛تب داشتی فقط یه گوشه نشسته بودی عزیزدلم همه تعجب کرده بودن بایه نگاه میفهمیدن مریضی... روزای مریضی توخیلی روزای بدی هستن...
مادر فدات بشه که مریض بودی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی