ما شدنمانما شدنمان، تا این لحظه: 16 سال و 16 روز سن داره
سلالهسلاله، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 11 روز سن داره
وبلاگموبلاگم، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 15 روز سن داره
ساراکوچولوساراکوچولو، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 23 روز سن داره

دخترم

روزای پایانی من ونینی

  سلام خاله ها من دیگه خسته شدم دوست دارم زودی از دل مامانم بپرم بیرون سلام دوستای گلم ... منم دیگه خسته شدم برام دعا کنید این روزای اخر هرروز قندم روچک میکنم اما اصلا بالا نیست ولی خدا بیامرزه پدر این دکترا رو که کلی بهم استرس دادن !!!  اومدم بگم برام دعا کنید به خوبی خوشی این روزا بگذره بعدم بیام عکس دخترم رو سالم وخوشگل بذارم اینجا خاله هاش ببیننش................خواهش میکنم برام دعا کنید ... بچه ها شاید دیگه این روزای اخری خیلی نتونم بیام ولی شما منو فراموش نکنید ... دوستتون دارم  ...
27 فروردين 1394

ازمایش قند

دوستای خوبم میشه برام دعا کنید ............... رفتم ازمایش قندم رو گرفتم گفت یه مقدار بالاست ............... نمیدونم چی میشه .... حوصله ازمایش و دارو ندارم....... ...
15 اسفند 1393

واکسن ،ازمایش خون،...

روز پنجشنبه 93/12/7 رفتم از خون دادم برای قند،یه بار خون دادم گفتن برو شنبه بیا پودر قند بهت میدیم بخور بعد  ببینیم چه جوری میشه! بعد از اونم ساعت ده رفتم واکسن کزاز زدم که هنوزم درد دارم دوباره امروز صبح از ساعت 7:30 رفتم ازمایشگاه تازه الان اومدم(ساعت 10:15) خونه دوبار ازم خون گرفتن دفعه دوم خانومه میگفت خون داخل سرنگ نمیره !!!میگفت حتما ترسیدی سعی کن به چیزای خوب فکرکنی ... با ترس ولرز نگاه کردم به سرنگ دیدم واقعاً هرچی سرنگ رو میکشه خونی داخل سرنگ نمیره!!!  وااااااای خدا چقدر رگ دستم درد گرفت اخر باهر بدبختی بود یه ذره خون کشید گفت همین بسه! اخی الهی بمیرم اومدم دیدم سلا...
9 اسفند 1393

این روزهای من

سلام دوستان ...سلام نخود کوچولو ...  این روزها نشست و برخاست خیلی برام سخته اما با این حال سعی میکنم فعالیتم کم نباشه ویه گوشه نشینم  شاید باورتون نشه اما هم خیاطی میکنم هم این روزا سعی میکنم خونه تکونیمو انجام بدم البته با کمک اقای عزیز سلاله هم که فوق العاده شیطونی میکنه وبعضی وقتا واقعا خسته میشم از کارهاش ... اما خداروشکر ایشالا همیشه سالم وسرحال باشه ومنم سالم باشم جون داشته باشم باهاش سرو کله بزنم... این نخود مامان هم که فوق العاد شیطونه مثل خواهرش میمونه اخرین بار که رفتم سونو ...دکتر گفت :وااااای  ماشالله چقدر تکون میخوره !!! .... این حرفو 5سال پیشم وقتی سلاله تو شکمم بود شنی...
4 اسفند 1393

نی نی دوم ...

یکی از دوستان گفته بودن که چرا از نینی دوم نمینویسم ... عزیزم این نی نی دوم ، ناقلا انقدر منو این چند وقت اذیت کرد که به کل افسرده شده بودم ...وااای خدا تستهای غربالگری ... امینو سنتز ... واای چقدر سخت بود چقدر غصه خوردم ... همین الانم بعد از گذشت 3،4ماه از این ازمایشها بازم استرس میافته به جونم ...فقط از خدا کمک خواستم که بچم سالم وسرحال بیاد بغلم ...در ضمن این نی نی هم خانومه .... حالا چه پیشنهادی دارین برای اسم این خانوم کوچولو ... لطفا نظر بدید ...    ...
2 اسفند 1393

پروانه کوچولوی من

اینم عکسای روز قبل از تولدشه که تو اتلیه خونگی خودم گرفتم ... این دوتا لباسشم خودم دوختم .... ... راستی میخوام توی اواسط اسفند موهاشو کوتاه کنم ...خودشم خیلی اذیت میشه برای شونه کردنش چون موهاش خیلی لخته هرجورببندم زود باز میشه ...   ...
30 بهمن 1393

دخترم تولدت مبارک

 دخترم تولدت مبارک دیروز یعنی 11/29...تولد سلاله بود منتها چون وسط هفته بود ما تنها بودیم وبابای سلاله هم به خاطره کارش خیلی دیراومد خونه ...منم برای اینکه غصه نخوریم رفتم یه کیک کوچولوی دونفره واسه دخترم گرفتم ودوتایی جشن گرفتیم... اولش سلاله خیلی پکر بود اما وقتی بردمش بیرون گفتم یه کیک انتخاب کن میخواییم دوتایی جشن بگیریم کلی خوشحال شد درضمن خاله هااا لباسای دخترمم خودم دوختم قشنگه؟؟؟ ...
30 بهمن 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دخترم می باشد